بروزرسانی استراتژی کسب و کار

اگر جزء آن دسته کسب و کارهایی هستید که با تعطیلات رسمی و یا تعطیلات آخر هفته، کسب و کار شما هم تعطیل می شود، باید به دنبال یک فکر بکر به منظور تغییر استراتژی کاریتان باشید!

هنوز هم به بچه هایمان این شعر را یاد می دهیم که ” شبا که ما می خوابیم ، آقا پلیسه بیداره! ” !!!

خیلی از رقبای شما هم همینگونه عمل می کنند. آنها نه تنها برای روزهای تعطیل برنامه دارند، بلکه برای شبها نیز برنامه ریزی می کنند.

استراتژی یک سازمان یا یک کسب و کار کوچک، مثل قانون اساسی یک کشور است. اصلا بهتره اینطوری مثال بزنیم که استراتژی مثل عادت هاو باورهای ما در زندگی است. سخت می شود آنها را تغییر داد. باورهایی که همیشه در مقابل تغییر آنها، مقاومت ناخودآگاهی وجود دارد.

آینده برای تغییرکنندگان است!

با پیشرفت سریع علم و فناوری ، و با توجه به تکثیر تساعدی علم در این سالها و پیش بینی های انجام شده، در همین چند سال آینده هر 72 ساعت علم انسان 2 برابر خواهد شد!

وقتی چنین تغییراتی در حال شکل گیری است و همه چیز به سرعت درحال بروزرسانی و تغییر است باید چکار کرد!؟

ما ایرانی ها یک ضرب المثل معروف داریم که می گوید :

“خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو”

باید به این باور برسید که می شود با تکیه به فرهنگ غنی و اعمال آن در بیزینس، به پیشرفت و بروزرسانی و همگام سازی با علم جهانی رسید.

یکی از اولین کتابهایی که خواندم و خیلی از آن خوشم آمد، کتاب هنر رزم از سون جو بود! این کتاب روشهای متداول در جنگ و رمز و راز پیروزی در آن را آموزش می دهد که می گویند با بهره گیری از آن و بازگرداندن قوانین آن در تجارت،می توان به پیشرفت قابل توجهی رسید و در جنگ با رقبا پیروز شد.

من می گویم برای تغییر باید با توجه به دانش و تجربه (مخصوصا دانش و تجربه بومی)، نگاه خود را برای رسیدن به آینده ی روشن عوض کنیم تا آینده متعلق به ما شود.

بروزرسانی استراتژی کسب و کار

تغییر آنقدرها هم آسان نیست! وقتی شما می خواهید تغییری انجام دهید با مقاومت شدید مواجه می شوید. اما نقطه آغاز یک تغییر کجاست؟! راحتر بگوییم تغییر را باید از کجا شروع کنیم؟

مرحله اول : نقطه شروع

یک اسقف انگلیسی گفته بود : در جوانی که تصوراتم حدی نداشت می خواستم جهان را تغییر دهم، اما نمی توانستم پیامم را به کل دنیا برسانم و تفکراتم برای تغییر را به سرتاسر دنیا اعمال کنم، سپس محدوده را کمتر کردم، گفتم قاره خود را تغییر بدم اما باز نشد، خواستم کشور خود را تغییر بدهم، باز نشد و محدوده را همینطور به شهر، منطقه و محله کوچکتر کردم اما نشد،حتی خواستم از خانواده ام این تغییر را شروع کنم و باز هم نشد، اکنون که در آخرین لحظات عمرم هستم می دانم که اگر اول از خودم شروع می کردم شاید تا به الان کل دنیا را با نگرش خودم تغییر داده بودم.

از حضرت علی (ع) در همین رابطه سخنان زیادی نقل شده است :

• هر کس خود را بشناسد خدایش را شناخته است.
• نهایت معرفت در خودشناسی است.
• در حیرتم از مردمی که دنبال گمشده ای هستند، درحالی که خود را گم کرده اند.
• هر کس که خود را بشناسد برهمه چیز شناخت خواهد یافت.

باتوجه به سخنان بالا درمیابیم که تغییر باید از بنیان یک کسب و کار(که عموما مدیر اصلی میباشد) انجام شود. شما تا خود نخواهید، تا خود تغییر نکنید، تا خود راه درست را پیش نگیرید، مطمئن باشید کسب و کار شما و افرادی که در آن مشغول به کارهستند نمی توانند به درستی به سمت پیشرفت حرکت کنند.

پس نقطه شروع تغییر، از مدیریت آغاز می شود. مدیریت باید مانند سنگی که در وسط یک برکه آرام انداخته می شود و باعث تولید موج هایی هم جوار می شود، نقطه ای باشد برای یک تغییر بزرگ، برای بیرون آمدن از رکورد!

مرحله دوم : ترسیم نقشه راه

استراتژی همان نقشه ی راهی است که شما برای موفقیت می کشید.

فرض کنید می خواهید از یک قله بالا بروید، اگر بدون نقشه بخواهید این کار را انجام دهید، هنگامی که در پایین کوه می ایستید مسیری آسان را تا قله می بینید که به نظر می آید در چند ساعت، قله ی کوه قابل دسترسی باشد. اما هنگامی که شروع به بالا رفتن می کنید سختی ها، پستی و بلندیها، خطرات، مشکلات و … را می بینید.

حال اگر با یک نقشه کامل از مسیری که باید تا قله طی کنید بخواهید کوهنوردی کنید چه؟

اگر شما نقشه راه درستی داشته باشید:

• کلیه پیش بینی های لازم برای برخورد با موانع طبیعی را انجام می دهید.
• کلیه پیش بینی های لازم با توجه به مسیر و نیروی خود را انجام می دهید.
• زمانبدی می کنید در چه جاهایی توقف داشته باشید و چه زمانهایی حرکت کنید.
• وسایل مورد نیاز برای عبور از مسیرهای سخت را بر می دارید.
• لباس مناسب با توجه به طول مسیر و شرایط موجود در آن می پوشید.
• و…

در کسب  و کارها هم به این شکل است. اگر می بینید از رقیبان خود عقب می افتید سه عامل اصلی را ندارید:

• یا نقشه راه ندارید.
• یا نقشه راه درستی ندارید.
• یا نقشه راه قابل انعطافی ندارید.

مرحله سوم : تغییر رویه ها و قوانین

خیلی از رویه ها اشتباه هستند. مثلا آوردن میوه بعد از صرف ناهار یا شام در مهمانی ها! میوه و ویتامین های آن برای جذب بهتر باید قبل از صرف غذای اصلی خورده شوند، اما در یک رویه غلط ، ما در مهمانی هایمان همیشه بعد از غذا میوه را می آوریم.

فرض کنید همین رویه را بخواهید فقط در مهمانی هایتان تغییر دهید! با چه مقاومت ها و حرفهایی روبرو می شوید؟!

تغییر رویه های غلط که بارها و بارها انجام شده نیز به همین گونه است. شما باید الگوریتمی برای تغییر هر رویه بچینید که نقاط منفی رویه را حذف کند و نقاطی مثبت را به وجود آورد. این الگوریتم باید انعطاف پذیر باشد (برای بروزرسانی های بعدی).

وقتی یک قانون در مرحله اول برای انجام یک سلسله عملیات وضع می گردد، مطمئنا با کاستی هایی همراه است که در حین انجام کار خود را نمایان می کند. قوانین کاری ما در کسب و کارمان هم همین گونه است.

ما باید قوانینی که وضع می کنیم قابلیت بروزرسانی و تغییر را داشته باشد. البته تغییرات همه باید در راه ارتقای سطح کیفی انجام آن سلسله عملیات باشد.

مرحله چهارم : نظارت و مدیریت

یک مدیر مانند پلیس راهنمایی رانندگی در محل کار خود است. باید به عملکرد کارکنان و سازمان زیر دست خود نظارت داشته باشد تا قوانین وضع شده به درستی اجرا شوند و البته با متخلفین نیز برخورد گردد.

اگر شما مقوله نظارت را کم رنگ کنید مطمئن باشید دیگر خبری از بروزرسانی نخواهد بود! چرا که اگر نظارتی نباشد، درک از مشکلات به وجود آمده بر اثر بروزرسانی های قبلی به وجود نمی آید.

مدیریت کسب و کار و بروزرسانی آنها را می توان با نظرسنجی های ساده از کارکنان و مشتریان بدست آورد.

نتیجه گیری

وقتی از نتیجه حرف می زنیم می خواهیم هدف نهایی را بازگو کنیم، اما با توجه به تجربه ما، همیشه علم و تکنولوژی نشان داده است که نتایج هر روز قابل تغییراند. شاید امروز 2 بعلاوه 2 برابر با 4 شود، اما فردا این قانون تغییر کند!

نگاه بیزینسی ، عدم ترس از قبول علوم جدید و همگام بودن با پیشرفت جهانی می تواند تجارت شما را متحول کند. امیدورام در سال جدید همگام با پیشرفت و موفقیت باشید.